میان دستهایت
که حلقه می کنی دورِ تنم ،
میان گرمای تنت
که تمامم در آن گم میشود ،
هیچ کسی دستش به من نمیرسد ...
لذت آغوش بی دغدغه و
عشق ناب تو را
با هیچ چیز عوض نمی کنم ...
میدانی مهربان من ،
دوستت دارم ...
دوست دارم تو را ،
و آن گرمای تن همیشه داغت را ...
آن هنگام که
بی پروا میسوزانی ام در عطش خواستنت ...